آیدا خانمآیدا خانم، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

نی نی جدیدمون

سی و یک ماهگیت مبارک عزیز دلم

امروز آیدای زیبایم دوسال و هفت ماهه میشود و من مادرش هستم که به شکرانه هر ماه بزرگتر شدنش برایش مینویسم فقط چند خط است ولی میخواهم به خودم و خودش و خدایش بگویم که چه معجزه شگفت انگیزیست وجود آیدا بعنوان دخترم و به خودم گوشزد کنم که تاچه  حد باید شکر گزار نعمت بزرگی بنام "دخترم آیدا  " باشم .  
18 تير 1396

بیست و هشت ماهگیت مبارک عزیز دلم

این ماه عید نوروز رو داشتیم با کلی خوش گذرونی و شادی و احساس خوشبختی . والبته یکبار عود حساسیت تو .آیدا خانم . آیدای شیرینم تو الان 2 سال و چهار ماه رو تموم کردی  . حرف زدنت کامل و بی نقص هست و احساسات رو کاملا درک میکنی و به خوبی بیان میکنی و با جملات بلند و رسائی که میگی همه رو شگفت زده میکنی . فقط هنوز بعضی وقتها (( ر )) رو (( ل )) تلفظ میکنی .  مث : آله بجای آره . بسیار علاقه مند به شعر و داستان و موسیقی هستی و کلی شعر بچه گونه و حتی ترانه های شاد رو بلدی و خودت از مون میخای ضبط ماشین رو روشن کنیم حتی وقتی اصلا به ذهن ما خطور نمیکنه . دختر دل رس من . من و بابا خیییلی به وجودت افتخار میکنیم . اینو همیشه بدون . ب...
20 فروردين 1396

بیست و شش ماهگیت مبارک عزیز دلم

آیدا 2 سال و دو ماهه شد . دختر زیبایم : یک ماه پیش چنین روزهائی برایم بسیار سخت بود تو بیمار شدی بعلت عفونت ریه و بستری شدی و تحمل آن روزها برای هردومان بسیار سخت بود . و البته برای تو سخت تر ، دختر شاد و نازی که عادت به خندیدن و دویدن داشت در تخت کوچکش زندانی شد . خوب که چهار روزه تمام شد . و کمی بهتر شدی ولی وابستگیت به شیر مادر چندین برابر . مانند نوزاد تازه متولد شده ، هر ساعت شیر میخواستی و بهانه گیری میکردی . به حدی رسید که یک هفته بعد مجبور شدم و مجبور  شدم طفل کوچکم را که دیگر دو سالش تمام شده بود از  شیر خودم جدایش کنم. نمیگویم که چقدر برای من سخت بود و بغض میکردم از دیدنت ، از اینکه تو را به اجبار داغدار کرده ا...
19 بهمن 1395

تولد دوسالگیت مبارک عزیز دلم

 18/09/95 یعنی تولد دو سالگی  آیدا . یعنی 18/09/93 و دغدغه های ساعت 8 صبح من . استرس عجله کردن توی زایشگاه برای آماده شدن من در حضور دکتر رضائی برای سزارین . اونهم بعد از یک هفته بستری در بیمارستان بخاطر فشار خون بالا . البته تا نهایت 16 بود ولی از من خواستند که توی بیمارستان بمونم بدون هیچ داروئی فقط برای چک فشار خون و دور بودن از استرس . و من موندم بخاطر ترس از دست دادن تو و ترسیدم بخاطر تنبلی خودم و خودخواهیم آیدایم رو که حالا میتونه بیرون از بدن من زندگی کنه به جرم محبوس بودن توی شکمم از دست بدم . و موندم و برای من و آیلار و بابا خیلی سخت بود . سختی های با ارزش من  گذشت . و ساعت 8:20 روز 18 آذر 95 من توی اتاق عمل بودم ....
20 آذر 1395

22 ماهگیت مبارک عزیز دلم

شیرین زبونم آیدا : امروز صبح زود از خواب بیدار شدی و وقتی دیدی دارم لباست رو میپوشونم گفتی مامان میخایم بریم مسافرت ؟ .. بخدا با  همین  وضوح و دلنشینی . میدونی مسافرت چیه چون دو هفته پیش مسافرت بودیم 11 روزه بود مشهد و شمال و به تو و آبجیت خیلی خوش گذشت خیلی چیزا رو تجربه کردید . خیلی زیاد طوری که آیلار اصرار میکرد که نه مامان تموم نشه مسافرتمون . چقدر آب بازی کردید توی دریا و تو اول کمی میترسیدی مخصوصا که اولین با یه موج اومد روی سرت و حسابی ترسیدی ولی بعد که دیدی ابجیت کلی توی آب بهش خوش میگذره دلو به دریا زدی و با من توی آب رفتی و با هم کلی جیغ زدیم و آب بازی کردیم و توی آب نشستیم و پریدیم و خوش گذشت . خدارو شکر . عزی...
18 مهر 1395

21 ماهگیت مبارک عزیز دلم

امروز آیدا 21 ماهه شد یعنی 3 ماه دیگه دو ساله میشه و یعنی دغدغه من برای از شیر گرفتن آیدا .از همین حالا نگران اون روزم که تو ازم شیر بخوای و من نتونم بهت بدم و میدونم که چقدر ناراحت خواهی شد .جبر روزگار اینه دختر شیرینم  آیدا اولین ناکامی روهمه ی بچه ها توی این سن تجربه میکنند . امروز که آیدا 21 ماهه است شعر های زیاد و جملات کامل زیادی رو به کار میبره . شعر اتل متل توتوله رو کامل میخونه و ای زنبور طلائی . وووو .. شعر های خیلی زیاد دیگه . کلا وقتی خوشحاله مشغول شعر خوندنه . خیلی اجتماعیه و کاملا ترجیه میده توی جمع بازی کنه و از بازی در کنار بقیه لذت میبره . دیروز برای اولین بار احساسش رو بهم گفت : مامان  نینی قشنگه . نی ...
18 شهريور 1395

آیدای 20 ماهه

دختری زیبا به نام آیدا در بیست ماهگی مهارت های اجتماعیت بسیار بالاست به راحتی متوجه ناراحتی و خوشحالی  اطرافیان میشوی و میدانی از چه دری وارد شوی تا دل همه را به دست آوری و برای هر کسی نیز مهارتی  مختص خودش داری . مرا میبوسی ، بابا را بغل میکنی به خیلی ها لبخند میزنی و آنقدر  نگاهشان میکنی که لبخند بزنند . خلاصه که چون غنچه گلی معطر خواستنی و زیبایی ...دایره واژگانت بسیار گسترده است . و از نظر من خیلی واضح صحبت میکنی هر چند بعضی ها خیلی خوب متوجه نمی  شوند اما به خوش صحبتیت اعتراف دارند . عاشق شعر خواندن آنهم به شکل هم خوانی هستی ... پراید  سواری که میکنیم ..(خخخ ) من و تو و آیلار و البته پدر با هم شعر میخوا...
20 مرداد 1395